نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه صنعتی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.
چکیده
روستا بهعنوان واحد اجتماعی، اساس و کانون زندگی مردم ایران و بسیاری از جوامع دیگر بوده است. همچنین روستا به این دلیل که خاستگاه شکلگیری هویت فرهنگی ایرانیان و نیز محل بروز چالشهای اقتصادی، بحرانها، رنجها و سختیهای جدیتر نسبت به شهرها است، توانسته بهعنوان یکی از اثرگذارترین زمینهها در آثار داستاننویسان معاصر ایران راه یابد که در این میان، جلال آلاحمد و غلامحسین ساعدی بیش از دیگران، به بازتاب ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی روستا نظر داشتهاند. این دو بهعنوان نویسندگان متعهد ادبیات روستایی و کارگری، وضعیت طبقههای محروم اجتماعی و ضرورت اصلاح جامعة بحرانزده روزگارشان را با توصیف و روایت، در قالب داستان و تصاویر تمثیلی اثرگذار نمایاندهاند. این پژوهش، به روش تحلیلی ـ توصیفی و استفاده از منابع کتابخانهای نشان میدهد؛ آلاحمد بهطور غیرمستقیم و نمادین، جریانهای سیاسی و اقتصادی را در آثار داستانی خود بازتاب داده که در این میان، روستا و مسائل آن شاخصهای کلیدی و اثرگذار بر مخاطب است. ساعدی نیز با تکیه بر مضمون فقر و نداری، بیماری مردم فرودست و وضعیت بد نهادهای مملکتی، عقاید پوشیده و خرافی شدید مردم را به تصویر میکشد که حاصل جامعة متوهم، ظلمپذیر و خفقانآلود است که آثار بدبختی و فقر اقتصادی در آنها بهصورت جهالت و عقاید پوچ مردم عوام، ظهور و بروز یافته است.
کلیدواژهها